بسیاری دلیل برکناری مونته زمولو را سر باز زدن او از گسترش بی حد و حصر محصولات فراری و تخریب اصالت این کمپانی با تولید فراری شاسیبلند و سدان میدانند؛ خواستههایی که از طرف اعضای پر نفوذ هیات مدیره و سهامداران فراری مدتهاست مطرح میشود. اما هر چه که باشد، امروز یکی از اصیلترین و سنتیترین مدیران و شخصی از نسل طلایی مدیران دهههای 70 و 80 میلادی دیگر بر مسند قدرت تکیه نزده است! در این مطلب سعی خواهیم کرد تا برترین فعالیتهای او در قبال کمپانی فراری از ابتدا تاکنون را بشناسیم.
آغاز طلایی در دهه 70: بازگشت طلایی فراری به فرمول یک
در سال 1973، لوکای جوان توسط انزو فراری کشف شد و به عنوان مشاور شخصی او استخدام شد. اما او به سرعت نظر مثبت انزو را جلب کرد و توانست در جهشی در سال 1974 به عنوان مدیر تیم فرمول یک فراری یعنی Suderia Ferrari انتخاب شود.
دقیقاً همزمان با رسیدن لوکا به قدرت در تیم، راننده جوان اتریشی یعنی نیکی لائودا به فراری آمد و توانست در سال 1975 در رقابتی نفسگیر با جیمز هانت از تیم مکلارن، مقام قهرمانی را بهدست آورد. با آنکه در سال 1976 لائودا قائله را به طوری ناجوانمردانه به هانت باخت، اما در 1977 هم توانست مقام قهرمانی خود را تکرار کند. همین کافی بود تا مونته زمولو به عنوان کشفی استثنایی از طرف انزو فقید شناخته شود و بتواند تصویر مدیری جوان و کارآمد را از خود به نمایش بگذارد. بعدها در گفتههای متعددی شخص انزو فراری به تمجید از استعداد و منش لوکا پرداخت و او را یکی از مهمترین ارکان بازگشت فراری به سکو در فرمول یک و پیشرفت در Scuderia عنوان کرد.
گسترش محصولات: حضور پررنگتر در بازار
برخلاف برخی رقبای سنتی فراری همانند پورشه که با افزودن محصولاتی کاملاً متفاوت همانند کاین و پانامرا و به وسیله حضور در کلاسهای جدید بازار، سعی در افزایش فروش و جلب مشتریان جدید دارند و تا حد زیادی هم در کار خود موفق شدهاند، فراری با افزودن کلاسهای جدید خودروهای اسپرت و بازگرداندن ردههای سنتی خودروهای این برند، توانست مشتریان جدیدی را به سمت خود جلب کند. کالیفرنیا در حقیقت مصداق بارز این حرکت است.
این خودرو که چیزی بین یک خودرو اسپرت راحت، گرند تورر و یک فراری همه فن حریف است و برای رقابت با کوپه/کانورتیبلهای لوکسی همانند کلاس S مرسدس عرضه شده، یادآور خودروهای نرم و سریع دهههای 50 و 60 این کمپانی است. این بدان معناست که اگر یک سرمایهدار در بورس و یا یک ثروتمند محافظهکار هستید، نیازی نیست تا فراری را به خاطر رفتار خشونتآمیز و عدم راحتی از میان انتخابهای خود کنار بگذارید و میتوانید به سراغ کالیفرنیا بروید.
با تبدیل جانشین 612 یعنی FF به خودرویی از نوع شوتینگ بریک (نوعی استیشن) و دودیفرانسیل، تا حدودی نیاز بسیاری از ثروتمندان به خودرویی جادار و راحت و همچنین با قابلیت حرکت در مسیرهای یخزده ارضا میشود.
بدین ترتیب میتوانید به جای خرید یک بنتلی کانتیننتال به سراغ FF بروید و با فراری خود به کوههای آلپ بروید تا اسکی کنید. در صورت نیاز هم فراری شما به یک فراری اصیل بدل میشود و شتاب و عملکردی وحشتناک خواهد داشت. مونته زمولو به عنوان تئوریسین اصلی فراری در 23 سال اخیر، نقش انکارناپذیری در گسترش محصولات این کمپانی در عین عدم نابودی اصالت فراری داشته است.
پس از انزو: بازگشت دوباره به فرمول یک
در دهه 80 میلادی لوکا به بخشهای دیگر فراری رفت و نقش خود در تیم فرمول یک را از دست داد. اما او پس از مرگ انزو فراری و در سال 1991 از طرف ریاست گروه فیات یعنی جیانی آنیلی به عنوان جانشین انزو انتخاب شد. اولین کاری که لوکا برای حفظ شأن و منزلت فراری پس از فقدان رهبر بزرگ خود انجام داد، بازگرداندن شکوه و جلال تیم فرمول یک این خودروساز بود. او در اولین حرکت جین تاد را از تیم پژو به فراری آورد تا بتواند بر مدیری شایسته تکیه کند. به تدریج و با اضافه شدن روس براون و راننده افسانهای یعنی مایکل شوماخر بود که فراری رفته رفته توانست به غول فرمول یکی که همه انتظارش را داشتند بدل شود؛ به طوری که مایکل شوماخر توانست تقریباً تمامی عناوین ممکن را با این تیم بهدست آورد و فراری پس از یک دوره اغما دوباره به سکوها بازگردد. او توانست فراری را برای 6 سال متوالی به مقام قهرمانی برساند و انتظارات را از این تیم به قدری بالا ببرد که امروزه بسیاری از طرفداران این تیم هنوز هم اعتقاد دارند نتایج بهتری شایسته اسم و رسم فراری است. همین نوار پیروزیهای متوالی بود که سبب شد 2 سال متوالی هیات رئیسه FIA اقدام به ایجاد تغییرات اساسی در قوانین فرمول یک کند تا بلکه مسابقات اندکی رقابتیتر و گرمتر دنبال شود و دیگر همگان از پیش قهرمانی شوماخر و فراری را مسجل نپندارند.
محصولات برتر با نگاه به گذشته: فراری دوباره در عرصه رقابت
در پایان دهه 80 شاید تنها خودرو فراری که از نظر عملکرد و مشخصات فنی بهترین نمونه در میان خودروهای روز بود F40 بود؛ خودرویی که انزو فقید به طور مستقیم در طراحی و ساخت آن نقش و نظارت داشت و به عنوان سریعترین خودرو جهان و آخرین دستپخت انزو پیش از مرگ او، یکی از برترین خودروهای تاریخ است. اما محصولات دیگر این کمپانی همانند موندیال8 و 348 تعریف چندانی نداشتند و 328 و 412 هم بسیار قدیمی و کهنه به نظر میرسیدند و شاید تنها خودرو حقیقتاً موفق فراری در این دوره تستاروسا بود. مونته زمولو برای موفقیت بیشتر فراری، تغییراتی بنیادین در گستره محصولات این شرکت ایجاد کرد.
با حذف موندیال و 412 دوباره یک GT تمام عیار با گنجایش 4 نفر را پس از دهه 70 و مرگ تدریجی 365 GTC به محصولات فراری اضافه کرد (456) و برای جانشینی تستاروسا قید خودرو موتور وسط را زد و به سیستم سنتی مورد استفاده در خودروهای افسانهای کمپانی همانند دیتونا، یعنی قرارگرفتن پیشرانه در جلو بازگشت.
با آنکه بسیاری این تصمیمات او را یک فرار به عقب میدانستند، اما رفته رفته همگان اذعان داشتند که ساخت یک خودرو موتور جلو بسیار عاقلانهتر است؛ زیرا اکثر خریداران چنین خودروهایی به دنبال راحتی و آرامش در کنار سرعت و شتاب اسطورهای هستند و از مشکلات رقبای موتور وسط 550 همانند دیابلو گریزانند.
رفته رفته همگان از این تصمیم او خرسند به نظر میرسیدند. همین سبب شد تا در دهه 90 که بسیاری از سازندگان خودروهای خاص در معرض ورشکستگی و ضرردهی قرار داشتند، فراری به راه خود با اطمینان ادامه دهد.
ادامه راه انزو: فلسفه خاص بودن و برتری
انزو فراری به عنوان بنیانگذار و رهبر فراری، روش فکری خاص خود را داشت. با آنکه بسیاری رفتار مدیریتی او را بسیار خودخواهانه میپنداشتند، اما همین ویژگیها بود که او و خودروهایش را از سایر رقبا متمایز میکرد. مونته زمولو به عنوان شاگرد خلف انزو، پا در جا پای او نهاد و بسیاری از اساسیترین المانهای مدیریتی او را سرلوحه کار خویش قرار داد. یکی از اساسیترین نکات مدیریتی انزو محدودکردن تولید بسیاری از محصولات خاص کمپانی برای تنظیم قیمتهای بازار و ایجاد تقاضا در بازار بود. برای مثال، او تولید F50 را به تنها 349 دستگاه محدود کرد تا هم خیالش از فروش تمام نمونهها راحت باشد (در دوره بحران مالی اوایل دهه 90) و هم بتواند قیمتی فزاینده برای این محصول در بازار دست دوم ایجاد کند. چنین وضعیتی برای فراری انزو (399 دستگاه) تکرار شد. او همچنین در اقدامی سیاستهای انزو را به طوری افراطیتر ادامه داد و به انتخاب خریداران محصولات خود از طریق فرستادن دعوتنامه و همچنین تولید محصولات سفارشی و خاص با قیمتهای نجومی بر پایه محصولات معمولیتر کمپانی پرداخت؛ امری که تا حدودی یادآور دوره طلایی کمپانی در دهه 60 است. علاوه بر این، او برای ایجاد رابطهای تنگاتنگ میان مشتریان خاص و مهندسان و مدیران فراری، به ایجاد برنامههایی همانند FXX و 599XX دست زد. بدین ترتیب این مشتریان هستند که در ساخت و تکامل محصولات بعدی فراری سهیم میشوند و علاوه بر این از لذت راندن ابر خودروهای خاص در پیستهای ویژه بهرمند میشوند.
از پیست تا جاده: ایجاد رابطه تنگاتنگ میان فرمول یک و خودروهای خیابانی
پس از معرفی F50 در سال 1995 بود که نظر همگان به فلسفه «خودرو فرمول یک برای جاده» جلب شد. فراری در اقدامی بیسابقه پیشرانه فرمول یک خود را اندکی تغییر داد و با ارضاکردن استانداردهای آلایندگی و صوتی، توانست این پیشرانه را در محصول جدید خود با کمترین تغییر قرار دهد. این روند با عرضه جعبه دنده F1 در خودرو 355 و همچنین ادامه این روند در محصولاتی همانند انزو و F430 پررنگتر شد؛ به طوری که رفته رفته همگان انتظار دارند که فراری هر خودرویی که میسازد رنگ و بوی خودروهای مسابقهای خود را داشته باشد. المانهایی همانند غربیلکهای فرمان نیمهگرد، قراردادن دکمههای متعدد روی فرمان و بهبود تدریجی گیربکس نیمه اتوماتیک به سبک F1 شاید در وهله اول عملی عجیب و غیر ارگونومیک به نظر برسد، اما همین موارد خاص سبب شدهاند تا مشتریان فراری بیش از پیش از انتخاب خود خرسند باشد. شاهد این مدعا استفاده سایر خودروسازان رقیب همانند پورشه، مکلارن و لامبورگینی از تکنولوژیهای مشابه و به نوعی کپیکاری آنها از روی فراری است. دی مونته زمولو به عنوان رهبر جدید فراری توانست این ایده را بیش از پیش عملی کند و انقلابی در محصولات این کمپانی پدید آورد.